نتیجه عادت به کارهای خیر یا شرّ
همانطور که در این حدیث شریف آمده یاد خداوند را باید در زندگی روزمره جاری سازیم و همیشه سعی کنیم کارهایمان را به نیت اطاعت انجام دهیم. در این خصوص امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «عود نفسک حسن النیه و جمیل المقصد، تدرک فی مباغیک النجاح؛ خود را به داشتن نیت نیکو و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواستههایت کامیاب شوی.»(غررالحکم، ح6236)
عادت از طبایع انسانی است که حالت خوب و بد دارد. امیرمؤمنان علی(ع) مطلق عادتها را طبیعت ثانوی انسان دانسته و میفرمایند: «العادة طبع ثان؛ عادت، طبیعت دوم است.»(غررالحکم، ص702) عادتهایی در زندگی وجود دارد که بهذاته بد نیستند مانند رانندگی که یکی از بهترین مثالها میباشد. یک راننده ابتدا با سختی خودرو را کنترل میکند اما بعد از مدت کوتاهی تمرین اینکار را بهراحتی انجام میدهد. بعضی عادتها که ابتدا باعث آرامش انسان میشوند مانند جویدن ناخن، پرخاشگری، برخی رفتارهای اجتماعی و فردی، برخی حالات روحی و افکاری که در ذهن می آیند و... در ادامه میتوانند ضررهایی به انسان وارد کنند.
در مسائل دینی و اخلاقی عادت بهطور مطلق مورد تایید نیست. انسانها در زندگی خود معمولا رفتارها و روشهایی را برای زندگی پیش میگیرند که میتواند آنها را به بهترین و بدترین بندگان تقسیم کند. این روشها باید از روی آگاهی و علم باشد و نه از روی عادت خود یا خواست و نظر دیگر افراد. بهعبارتی هیچکسی نمیتواند بدون استدلال و استنباط روشی برای زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی پیش بگیرد و آنرا بهترین روش بداند حتی در اعمال دینی و اخلاقی البته در برخی رفتارهای دینی عادت تاحدودی جای دارد که آن هم فقط در میزان آگاهی و علم متفاوت است و شاید توجه کمتری را بطلبد.
چرا عادت در ادبیات دینی ما بهطور کامل مورد قبول واقع نمیشود؟ بهدلیل اینکه عادت بر انسان سلطه دارد و میتواند او را از توجه به خدا بازدارد. از همینروست امام علی(ع) میفرمایند: «للعادة علی کل إنسان سلطان؛ عادت، بر هر انسانی سلطه دارد.»(غررالحکم، ح7327) بندگان خدا برای اعمال دینیشان همیشه باید نیت «قرب به خداوند» را داشته باشند و اگر این نیت از عملی برداشته شود، خاصیتی ندارد.
حال فرض کنیم فردی به کار خیری عادت دارد بدون آنکه توجهی بهخدا داشته باشد و به نیت اطاعت و نزدیک شدن به خدا و رضایت او کارهایی را انجام میدهد، آیا این کار خیر مورد قبول خداوند است؟ این عادتها در مورد رفتارهای غیر دینی و اخلاقی که جای خود را دارد. به طور مثال فردی هر روز صدقه بدهد اما در ذهن خود نیاورد که این صدقه باید متصل به خدا باشد. اگر بناست کسی آن را توسعه دهد، اثر ببخشد و قبول بفرماید آن خداست و باید به این موضوع توجه داشت. در این میان عادتهایی وجود دارد که در عرف اجتماعی یک جامعه وجود دارد و مردم بدون آنکه به خوب یا بد بودن آن فکر کنند عادت کرده اند کاری را انجام دهند و یک روش خاص برای زندگی خود پیش گیرند. مثلا عادت کردن به رفتاری که گذشتگان و نیاکان انجام میدادند. رفتاری که متاسفانه در مسیر انسانیت و اولوهیت نبوده و مورد رضایت خداوند قرار نداشته است. خداوند در قرآن این تکیه کردن بر عمل گذشتگان و فکر نکردن برای صحیح یافتن این شیوه زندگی را بهشدت نهی کرده است و آنرا مذموم میداند.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ، وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید میگویند، نه بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم، آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و بهراه صواب نمیرفتهاند باز هم در خور پیروی هستند و مثال دعوت کننده کافرانی اینچنینی پایبند عادتهای نیاکان، چون مثل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی مبهم چیزی نمیشنود، بانگ می زند! آری کرند، لالند، کورند و درنمییابند.«(بقره/170و171) چرا عدهای نمیتوانند راه صواب را پیش بگیرند؟ زیرا عادت کردهاند به رفتارهایی که غلط است و بدتر آنکه این رفتارها را به پیشینیان خود نسبت میدهد. البته بیشتر این عطف دادن ها به گذشتگان و نیاکان بهانه جویی بوده و این اقوام می دانستند که هر لحظه باید در صحت رفتارها و شیوه زندگی خود بازنگری کنند اما این کار را نمی کردند زیرا خودشان به آن راضی بودند.
در واقع خداوند از برخی انسانها که فکر نمیکنند و در روش پیشینیان خود تجدید نظر نمیکنند، اظهار انزجار و بیزاری میکند. خداوند انسان را «عقل کل» آفریده است و بهکارگیری فکر و عقل را بر او واجب میداند زیرا اینکار باعث سعادت انسانهاست و دوری از آن مایه آرامششان است. همچنین از کسانیکه بنای خود را بر عدم اطاعت گذاشتهاند بیزار است و آنان را شایسته هلاکت و عذاب میداند.
خداوند در مورد فرعونیان میگوید: «کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمینَ؛ [عادت اینان] مانند عادت فرعونیان و پیشینیان آنان است که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، در نتیجه ایشان را به کیفر گناهانشان هلاک نمودیم، و فرعونیان را غرق کردیم و همه آنان ستمکار بودند.»(انفال/54) چه چیزی میتوانست فرعونیان را نجات دهد؟ فکر کردن و اندیشیدن و کنار گذاشتن رفتارهای ناپسند گذشتگان! همچنین کنار گذاشتن لجاجت و امیال نفسانی و همچنین توجیهات غیر عقلی...
در کنار عادات بد عادات خوبی هستند که در روایات به آن اشاره شده اما با این تفاوت که نیت «قرب بهخداوند» در تقدیر گرفته شده است. یعنی عادت گفته شده اما نه عادتی که توجه به خداوند در آن وجود نداشته باشد. حضرت امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند: «عود نفسک الاستهتار بالذکر و الاستغفار؛ فإنه یمحو عنک الحوبه و یعظم لک المثوبه؛ خود را به آزمندی بر یاد خدا و آمرزشطلبی عادت ده زیرا اینکار گناه تو را پاک میسازد و پاداشت را بزرگ میکند.»(غررالحکم، ح6230) علمای اخلاق این نوع عادت را «ملکه قدسیه نفسانی» می نامند. یعنی مانند همان رانندگی که در عین عادت و حرفه ای شدن تمام حواس راننده باید به مسیر پیش رو باشد تا از سر لحظه ای غفلت خود را هلاک نکند.
همانطور که در این حدیث شریف آمده یاد خداوند را باید در زندگی روزمره جاری سازیم و همیشه سعی کنیم کارهایمان را به نیت اطاعت انجام دهیم. در این خصوص امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «عود نفسک حسن النیه و جمیل المقصد، تدرک فی مباغیک النجاح؛ خود را به داشتن نیت نیکو و مقصد زیبا عادت ده، تا در خواستههایت کامیاب شوی.»(غررالحکم، ح6236)
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}